نبايد بگذارم چرخ‌‌هاي ويلچرم جلوي چرخ زندگي‌ام را بگيرند

گفت‌وگو با دانشمند معلول ايراني خانم دکتر بهاره هنرپرور


روزنامه مردم سالاری
نویسنده: سعید ضروری
اراده و پشتکار واژه‌هايي هستند که در زندگي افراد معلول رنگ و بوي ديگري دارند، افرادي که هر کدام‌شان در برابر نگاه‌ها و مشکلات پيش رو قهرمان دنياي پيرامون‌شان هستند. در اين ميان بسيارند معلوليني که توانسته‌اند در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي و علمي موفقيت‌هاي بي‌نظيري کسب کنند. از جمله بارز‌ترين نمونه‌هايي که مي‌توان نام برد خانم دکتر بهاره هنرپرور است که دکتراي شيمي كوانتومي در زمينه شبيه‌سازي و محاسبات كوانتومي بيوسيستم‌ها و طراحي دارو را از دانشگاه علوم و تحقيقات اخذ نموده و توانسته است عناوين و نشان‌هاي متعدد علمي را در سيمنارهاي داخلي و خارجي با چاپ مقالات متعدد ISI در کنار عنوان نخبه و چهره علمي موفق در سال 1385 کسب کند. او همواره در انتظار فرصتي براي استفاده از دانش خود به تحقيق و پژوهش بوده تا شايد پتانسيل‌ها و توانايي‌هاي علمي‌اش مسوولي را تحت تاثير قرار دهد و با دريافت امکانات و شرايط پژوهشي هر چه بيشتر بتواند در عرصه‌هاي علمي براي کشور افتخار‌آفريني کند اما چنين نشد و او سر‌انجام دعوت همكاري با يكي از گروه‌هاي تحقيقاتي ايدز در كشور آفريقاي جنوبي را مي‌پذيرد. دکتر هنرپرور در حال حاضر به مدت سه سال است که زندگي مستقل خود را دور از پدر و مادر که مهمترين حاميان او بوده‌اند به عنوان يك محقق بين‌المللي در زمينه طراحي داروي بيماري ايدز در کشور آفريقاي جنوبي شروع کرده است. آنچه در ادامه آمده حاصل گفت‌وگوي ما با خانم دکتر بهاره هنرپرور است که به مناسبت موفقيت‌هاي جديد ايشان انجام شده است.

خانم دکتر از شما به عنوان يکي از افرادي که توانسته در عرصه‌هاي متعدد علمي افتخار‌آفريني کند ياد مي‌شود از موفقيت‌هاي جديدتان برايمان بگوييد.

با سلام و تشكر از توجه شما در معرفي محققين موفق در عرصه‌هاي علمي، در خصوص جديد‌ترين موفقيت‌هاي علمي‌ام مي‌توانم از شركت و ارائه كارم در كنگره بين‌المللي آلمان در آبان 1391 و همچنين چاپ مقالات متعدد علمي ISI در زمينه طراحي داروي ايدز ياد كنم. پس از موفقيت كنگره آلمان براي ديدن خانواده به ايران آمدم و افتخار اين را داشتم كه خبر قبولي يكي از مقالات علمي‌ام در مقاله ISI با امتياز 33 را از طريق ايميل از گروه تحقيقاتي آفريقاي جنوبي دريافت كنم و اين موفقيت را در كنار خانواده و دوستان جشن گرفتم.

چه شد که تصميم گرفتيد در کشور آفريقاي جنوبي به تحقيق و پژوهش بپردازيد؟

من چند ماه قبل از اتمام دوره تحصيلي دكترا خود را آماده چالش يافتن موقعيت اجتماعي و شغلي در زمينه تخصصي خودم مي‌كردم. در اين زمينه درخواست‌هاي متعدد همكاري در داخل و خارج از كشور به همراه رزومه ارسال مي‌كردم.
به قول مولانا:‌
گفت پيغمبر كه گر كوبي دري
عاقبت زان در برون آيد سري
تا اينكه با پاسخ مثبتي از كشور آفريقاي جنوبي و چند كشور ديگر مواجه شدم. ضمن اينكه به شنيدن پاسخ مثبتي از مراكز تحقيقاتي ايران نيز اميدوار بودم و با شناختي كه از روحيه پر جنب و جوش خودم داشتم به فكرم رسيد كه اگر با رد كردن پاسخ‌هاي مثبت پيش رو داشته از كشورهاي خارجي به انتظار دريافت پاسخي از ايران بنشينم ممكن است زمان و همه موقعيت‌هاي كسب شده را از دست بدهم. اين بود كه تصميم گرفتم همكاري علمي با گروه تحقيقاتي آفريقاي جنوبي را شروع كنم تا اينكه فرصتي مناسب شغلي در ايران بيابم و بتوانم روزي تجربيات خود را در جهت خدمت به ميهن عزيزم به اجرا بگذارم.

آيا فکر مي‌کنيد معلوليت جسمي حرکتي شما مانعي براي فعاليت شما در عرصه‌هاي علمي وكاري به حساب مي‌آيد؟

خوشبختانه رشته و زمينه كار تخصصي من فكري است و تنها به يك روحيه قوي و صبور، قلب و مغز سالم و فعال نياز دارد. در حقيقت خودم مخصوصاً اين زمينه تخصصي را اين طور انتخاب كردم كه بتوانم از توانايي‌هاي ذهني و فكري خود حداكثر استفاده را بكنم و معلوليت جسمي حركتي مانع پيشرفت من نشود. يادم مي‌آيد روزهاي انتخاب رشته همواره به خودم مي‌گفتم نبايد بگذارم چرخ‌هاي ويلچرم جلوي چرخ زندگي‌ام را بگيرد و به خودم مي‌گفتم يا راهي خواهم يافت يا راهي خواهم ساخت. لذا با همين شرايط فيزيكي توانسته‌ام به لطف خدا بهره كافي را از الطاف الهي ببرم. پس به نظر مي‌رسد با تقويت فرهنگ جامعه در جهت ايجاد فرصت‌هاي برابر براي معلولين و مناسب‌سازي شهري و تردد مي‌توانيم معلولين را در عرصه‌هاي مختلف علمي، هنري و ورزشي بسيار كارآمد بيابيم.

فکر مي‌کنيد نبود نگاه صحيح به افراد معلول سوابق کاري شما را تحت تاثير قرار داده و پيشنهاد کاري مناسب داخلي دريافت نکرديد و يا عوامل ديگري موثر بوده‌اند؟

از آنجائيكه من 3 ماه بلافاصله پس از دفاع از رساله دكترا راهي كشور آفريقاي جنوبي شدم نمي‌توانم قضاوت صحيح در مورد اين سوال داشته باشم زيرا پاسخگويي به اين سوال نياز به زمان و ارتباطات و دريافت بازتاب‌هاي مختلف دارد. ولي در اين چند موردي كه در كشورم اقدام كردم اولين سوالي كه كارفرمايان از من مي‌پرسيدند (آيا مي‌تواني هر روز با اين شرايط سر كار حاضر شوي؟؟! آيا مي‌تواني با اين شرايط فيزيكي بنويسي؟؟! و آيا‌هاي ديگر...) نشان دهنده عدم نگاه صحيح به پذيرفتن افراد معلول در فعاليت‌هاي علمي و اجتماعي مي‌تواند باشد. غير از اين عامل فرهنگي عوامل ديگري از قبيل كمبود فضاهاي مناسب سازي شده و وسايل تردد ويژه و سرويس‌هاي بهداشتي مناسب نيز موثر بودند. يادم مي‌آيد كه در مواردي به من مي‌گفتند ما به توانائي‌هاي علمي شما پي برديم و به تخصص شما نياز داريم ولي همانطور كه خودتان هم مي‌بينيد آسانسور و رمپ كافي و امكان پذيرايي از شما را نداريم و شما اذيت خواهيد شد. جالب اين است كه خودم فكر مي‌كردم با اين سفر علمي و زندگي مستقل در ديار غريب و نوشتن مقالات ISI متعدد و رفتن روزانه به سر كار با همين شرايط جسمي توانسته باشم به بسياري از ابهامات و باورهاي اكثر افراد جوابگو باشم. ولي در همين 5/1 ماه كه براي ديدار خانواده و كشور عزيزم در ايران بودم به چند پژوهشگاه سر زدم رزومه و تخصص علمي من تائيد شد و در مصاحبه علمي به صورت شفاهي موفق بودم با اين حال باز هم از من پرسيدند خانم دكتر تبريك مي‌گم در مصاحبه علمي موفق شديد ولي آيا مي‌توانيد هر روز به سر كار بياييد و همان آياهاي ديگر... هنور به همان قوت به گوشم خورد. با اين حال در حال حاضر چند مركز پژوهشي در ايران در حال تصميم‌گيري نهائي هستند.

فکر مي‌کنيد چرا افرادي مانند شما که سرمايه‌هاي کشور هستند به سختي مي‌توانند از علم و دانش خود در جهت منافع داخلي استفاده کنند و از نظر شما سيستم علمي آموزشي ما تا چه حد به دنبال استفاده از نوابغ است؟

فكر مي‌كنم بازنگري دقيق و عميق در برنامه‌ريزي و تقويت فرهنگ كشور در خصوص سرمايه‌گذاري در زمينه جذب محققين و نوابغ مي‌تواند راهگشاي بازيافت سرمايه‌هاي كشور در نقاط مختلف جهان باشد. حقيقتش در اين سه سال دوري از كشور با دانشمندان مختلف موفق ايراني در كشور‌هاي مختلف در تماس هستم و با اين كه همگي از پيشرفت و دستاوردهاي موفق خود ياد مي‌كنند خوشحال و راضي هستند ولي همگي آرزو مي‌كنند بتوانند اين دستاوردها را در كشور خودمان و در كنار خانواده داشته باشند.
از زندگي مستقل خود برايمان بگوييد و اينکه در حال حاضر در آفريقاي جنوبي از چه امکاناتي برخوردار هستيد؟ محل زندگي من 10 دقيقه تا محل كارم فاصله دارد و سه همسايه در اطراف خودم دارم كه يكي از آنها صاحبخانه‌ام است و همگي مهربان و خونگرم هستند از ساعت 8 تا 5 عصر هر روز سركار مي‌روم و در ساعات كاري علاوه بر تحقيق مسئول نظارت بر پروژه‌هاي دانشجويانم هستم بعد از كار و برگشت به خانه كمي استراحت و ورزش و عبادت مي‌كنم و از صحبت و ديدار با خانواده از طريق نرم افزار اسكايپ لذت مي‌برم.
حقيقتش از امكانات موجود در آفريقاي جنوبي پرسيديد بايد واقعاً اعتراف كنم كه به غير از مناسب‌سازي شهري و در نظر گرفتن رمپ و آسانسور و ملاحظه رفتاري و فرهنگي افراد جامعه در جهت پذيرش معلولين ما نياز به امكانات خاص ديگري نداريم و همه اين امكانات نامبرده را كه جزو حقوق عادي شهروندي است را من در اينجا دارم.

در ميان دانشمندان معلول و غير معلول کداميک براي شما الهام بخش بوده‌اند و چرا؟

من همواره سعي مي‌كنم از هر دو گروه دانشمندان معلول و غير معلول و حتي از تمام كائنات و حتي از دانشجويان و دوستانم الهام بگيرم. به ياد دارم زماني كه در ايران بودم سعي مي‌كردم تا بتوانم در برخي جلسات تفريحي و اجتماعي دوستان در گروه انجمن باور كه متشكل از انواع دوستان معلول و غير‌معلول موفق در كنار هم بود شركت كنم و از فعاليت‌هاي آن قهرمانان زندگي نيز الهام بگيرم.
در دوره تحصيلي كارشناسي ارشد در دانشگاه تربيت مدرس آشنايي من با دانشمند معلول انگليسي (پرفسور‌ويليام استيفن‌هاوكينگ) كه با وجود معلوليت شديد آسيب‌ديدگي مغزي كه حتي در گفتار هم مشكل دارد ولي توانست با اخذ دكتراي فيزيك كوانتومي لقب كرسي انيشتين را بگيرد بسيار برايم الهام‌بخش بود.

اين همه فعاليت و کار سنگين تحقيقاتي نياز به انرژي زيادي دارد؛ منشا اين همه انرژي کجاست؟

واقعاً سوال جالبي كرديد و اين سوال را اينجا اكثر افراد از من مي‌پرسند زيرا با وجود كار و مسووليت‌هاي سنگيني كه اينجا بر دوش دارم هيچ وقت ابراز خستگي نكرده‌ام و نمي‌كنم و منشاء اين همه انرژي را از اتصال به خالقم مي‌دانم كه همواره به من انرژي و عشق به خدمت و كار مي‌بخشد.

بزرگترين هدف خانم بهاره هنر پرور چيست؟

هدف من مثل هر انسان ديگر تعالي و كمال در جهت قربته الي‌الله است و آرزو دارم در طول عمرم بتوانم به نتايج ارزشمند علمي در زمينه تخصصي خود برسم، دانشجويان موفقي را پرورش دهم و از نعمات و الطاف و استعدادهايي كه خداوند به من هديه داده است نهايت استفاده را ببرم. چون فكر مي‌كنم بهترين راه براي سپاسگزاري از خداوند، استفاده از استعدادها و توانايي‌هاي الهي در جهت رضاي او و بندگانش است.

و سخن پاياني شما؟

اميدوارم با تلاش و مبارزه در چالش‌ها بتوانيم فرهنگ خود باوري را تقويت كنيم تا زمينه براي فرهنگ‌سازي در جهت باور جامعه را مستعد و بارور سازيم.